قبلا خانههای مردم را تمیز میکردم و حالا، باورم نمیشود که این خانه واقعا متعلق به من است. آشپزخانهای جذاب، بنبستی آرام و حیاط بزرگی که بچههایم میتوانند در آن بازی کنند. من و شوهرم سالها پسانداز کردیم تا بتوانیم به بچههایمان زندگیای را بدهیم که سزاوارش هستند.
چهل نامه کوتاه به همسرم مجموعهای از نامههایی است که نادر ابراهیمی هنگامی که مشغول یادگیری هنر خوشنویسی بوده به همسرش فرزانه منصوری نوشته است. وی در این نامهها درباره زندگیشان در کنار هم، عشق و مشکلاتشان صحبت میکند و آشکارا سختیها و اضطراب مشترکشان را مطرح میکند. برای ابراهیمی نوشتن این نامهها فقط فرصتی برای تمرین خوشنویسی نبود بلکه تمرینی برای کاوش و جست و جو در درک زندگی، عشق و رابطه زناشویی است.
نامهای از شخصی ناشناس به دست هرکول پوآرو میرسد و به او میگوید که در روز بیست و یکم ماه منتظر یک معمای جدید باشد. اسکاتلندیارد نامه را جدی نمیگیرد اما صبح روز بیست و دوم خبر میرسد که آلیس آشر در انداور با بیرحمی به قتل رسیده و یک نسخه از راهنمای الفبایی قطارهای مسافربری با صفحات باز روی پیشخوانی در نزدیکی جنازه پیدا شده. یک ماه بعد پوآرو نامۀ نگرانکننده دیگری دریافت میکند که در آن نوشتهشده منتظر قتلی در بکستونانسی باشد....
در ژرفای کوه های آرام، آمایا، پس از طوفان برفی سهمگینی که او را بی پناه رها کرده، در پی یافتن پدر و مادرش سرگردان است تا این که با گرگی خردمند رو به رو می شود، گرگی که در سفری ناشناخته و فراموش نشدنی هم قدم و راهنمای اوست.