اورول در رمان "دختر کشیش"، از بیکاری، فقر و گرسنگی سخن میگوید و شخصیتی را به تصویر میکشد که ایمانش، به واسطهی واقعیتهای اجتماعی به چالش کشیده میشوند؛ واقعیتهایی که زندگی او را برای همیشه تغییر خواهند داد.
دهانش آنقدر خشک بود که حس میکرد گونههایش از داخل روی دندانهایش کشیده میشوند. از عمق سینه سرفهای محکم کرد و احساس کرد از نظر بدنی فاصله بسیاری با ورزشکاری المپیکی دارد. انگشتانش بوی توتون میدادند.
کتاب ما تمامش می کنیم، یک داستان عاشقانهی جذاب و کاراکترهای بسیار ملموس و قابل همذات پنداری، رمانی گیراست که برای مدتها در ذهن مخاطبین باقی خواهد ماند.
کتاب با روایتی ساده و قدرتمند، داستان یک ماهیگیر کوبایی سالخورده ی بخت برگشته و بزرگ ترین آزمون زندگی اش نبردی نفس گیر و سخت با یک نیزه ماهی غول پیکر در دوردست های جریان خلیجی اقیانوس اطلس را حکایت می کند.