«شبح آلکساندر ولف» درباره مردی اهل روسیه است که حالا در پاریس زندگی می کند و به شکلی تصادفی، داستان کوتاهی می خواند که در آن ماجرای قتل سربازی روایت شده است.
خواننده در نخستین قرائت از تنوع عجیب کنشها، شخصیتها و روابط گیج میشود،او از کنش استنباط کلی ندارد اما ظاهراً ترکیبها، ارتباطها روشنی و روابط داستانی را در نظر دارد.