دلدار گفته بود: من از خداحافظی طولانی بیزارم. یه خداحافظی طولانی، مثل پریدن از یک ارتفاع بلنده. هرچهقدر دل دل کنی. هرچهقدر این پا اون پا کنی فقط سختترش میکنی. باید چشماتو ببندی و یکدفعه بپری.
داستان نوجوانی که سودای نویسندگی در سر دارد و در کش و قوس شبهای حمله هوایی به تهران و در پناهگاه سعی دارد با توصیف آنچه در پیرامون او در حال رخ دادن است خود را در قامت یک نویسنده معرفی کند.