"مهین" روایت زنی جوان است که در دل تاریکیهای شهر از میان سایهها بیرون میآید و زنان مسنی که مادرش را تداعی میکنند خفه میکند و طلاهایشان را میدزدد.
تو واقعا رو مخترین دختری هستی که تا حالا باهاش دوست بودم غیر قابل پیشبینی، بهونهگیر، خودخواه. اما با همه ایرادهای تو و با اون کله گندهی خودم اون چیزی که بینمون میگذشت رو خیلی دوست داشتم (مکث) البته که واقعیتش هیچ وقت مایی وجود نداشت.