این کتاب تلاشی است برای کشف لایههایی از تجربه فضایی که در سکوت، در توقف زمان و در حسهای بینام جریان دارند. اینجا معماری نه فرم است و نه عملکرد؛ بلکه پدیدهای است روانی، ذهنی و حسی که از درون آدمی زاده میشود.
وسط حرف هایم با نرگس، میلاد را، که مدتی است برای فضولی نشسته روبهرویم، میبینم که بلند میشود و میرود آشپزخانه بعد، با قابلمه تقلون مادرم و یک قاشق بر میگردد مینشیند سر جای قبلی.