(داستان‌های انگلیسی)

لوگن نه‌انگشتی، جنگجوی وحشی و بدنام، سرانجام با بداقبالی روبرو می‌شود. در حالی که یک‌تنه دشمنان زیادی برای خود پدید آورده، چیزی نمانده که به یک جنگجوی مرده تبدیل شود و پشت سرش چیزی به جز ترانه‌های ناخوشایند، دوستان مرده و تعداد زیادی دشمن خوشحال باقی نگذارد....

به بلندترین کوه ها صعود کنید...

واخر جنگ جهانی دوم دو افسر نیروی دریایی بریتانیا در اتاق انباری‌مانند تنگ و خفة شمارة 13 به نقشه‌ای درخشان و ظاهراً احمقانه برای گمراه کردن ارتش آلمان نازی رسیدند.

چراغ ها به سویی منحرف شدند و دختر هم با آن ها حرکت کرد.

(همۀ حیوانات با هم برابرند، اما بعضی برابرترند)