هوداکا پسری دبیرستانی است که به خاطر رفتار خشونتآمیز پدرش از خانهشان در جزیره به توکیو قرار میکند تا شاید برای خودش زندگی تازهای بسازد و بتواند بعد از مدتها راحتتر نفس بکشد؛ اما از همان لحظهی ورودش به توکیو هوا به طرز عجیبی ابری و بارانی است. مشکلات مالی و شرایط سخت کاریابی هم دردسرهای زیادی برایش درست میکنند. روزهایش در تنهایی و تنگنا میگذرند تا اینکه با دختری سختکوش و مصمم آشنا میشود که قدرتی خارقالعاده و ماورایی دارد. قدرتی که بیدرنگ لبخند روی لبهای مردم مینشاند، اما انجام این کار بهایی دارد و دخترک را در معرض خطر قرار میدهد. آیا هودا کا میتواند او را از قربانی شدن نجات دهد؟