Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو
    نویسنده: مریم حسینیان

    کتاب بهار برایم کاموا بیاور

    1٬400٬000 ریال
    من همیشه چایم را زودتر از تو تمام می کردم. گفتی «دهنت آستر داره!»
    شابک: 9786002299390
    ناشر: چشمه
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    مرد عنکبوتی روی کامیون قرمز افتاده بود و یک عالمه مداد رنگی و لگو و ماشین و توپ و سرباز پرت شده بودند اطراف تخت. نگار ذوق می زد از این همه شلوغی. پشت بلوزش را گرفتم و نگذاشتم برود وسط مداد رنگی ها بنشیند. اخم کردم و گفتم: قرار نبود این جا مرتب باشه تا من و نگار برگردیم؟ بنیامین سرش را پایین انداخت و به قول تو شبیه مادرمرده ها شده بود. سعی کردم جدی باشم، دست نزدم به هیچ کدام از وسایل اتاقش. کمر نگار را گرفتم و بلندش کردم از روی زمین. گفتم: «توی اتاقت می مونی، هر وقت همه چیز سرجای اولش بود می آی بیرون. نیم ساعت دیگه هم بابا می آد. زود باش که آبروت نره.» در را که بستم شنیدم حرف می زند با خودش یا با کسی. به روی خودم نیاوردم. مطمئن بودم آبرویش پیش بابا آن قدر مهم هست که مرد عنکبوتی را بگذارد توی سبد اسباب بازی هایش. اتاق آبی ساکت است و خلوت. فقط پرده ها تکان می خورند. دست می کشم روی زمین سرد. زمین مثل دیوارها لخت است. می دوم به هر چهارگوشه. صدایش که می کنم می آید. اتاق پر می شود از صدای قدم هاش و آرام می گیرم انگار هزار سال پیش همه این جا خوابیده بودند. ضربه های کوتاهی که به در می زدی، قلبم را می لرزاند. مهتاب همیشه می گفت: «چه لوس! یک جوری میری درو باز کنی انگار صد ساله ندیدی اش.» خودت هم می دانی همیشه ورودت را دوست داشتم. شاید به خاطر این باشد که قاب در را پر می کردی. 

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه164
    نوبت چاپ8
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1401
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه164
    نوبت چاپ8
    نوع جلدشومیز
    قطعرقعی
    سال انتشار1401
    برچسب های محصول