دیرگاه به رختخواب مىرفت و چندان زود از رختخواب برنمىخاست؛ به کافهاى سر مىزد، کمى قدم مىزد و سپس کار مىکرد… تقریبآ مثل گذشته لباس مىپوشید: شلوارهایش گل و گشاد بود، کلاهى لبه پهن به سر مىگذاشت و دستمال گردنى گرهدار مىبست. هرچیز دیگر را بنابر رسم رایج مىپوشید، گو که کوشش خاصى براى خوب و آراسته پوشیدن به کار نمىبرد. چندى بعد به خیاطى به نام سولر با نام مستعار ریتالس تصویر مىداد و لباس مىگرفت و مثل کسانى که با آنها حشر و نشر داشت لباس مىپوشید؛ به ویژه از جلیقههاى سوزندوزى شده که در آن هنگام مُد بود خوشش مىآمد؛ دستى در دوخت و شکل آن مىبُرد و گاه آرایشش مىکرد و آن را به شکل دلخواه خود درمىآورد. پس از غذا از آخرین کسانى بود که از پشت میز کافه بلند مىشد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 312 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 8 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | زندگی نامه |
شابک | 978-964-673-684-9 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.