اننده ورودی را دور میزد و پرسید: «دعوا شده بود؟» سوری سرفهای کرد و گفت: «بلا نسبت شما مثل سگ و گربه پریدن به هم.» گیتی گفت: «زن و شوهرن» و دوباره به هوای دیدن دور، سرک کشید. راننده از شیب ورودی پایین رفت و گفت: «مگه خونه رو ازشون گرفتن که تو خیابون دعوا میکنن؟» سوری گفت: «همین رو بگو.» و گردنش را به پشتی صندلی تکیه داد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 135 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1396 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786004051033 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.