نگاه سریع دیگری به پشت سرم کردم و وقتی برگشتم، ناگهان بدون هیچ هشدار و نشانهای، درختی در مقابلم به زمین افتاد و از پشتش هیکلی سیاه با قامتی چهار برابر انسان پدیدار شد. موجی از سرما زیر پوستم دوید و سر جایم خشک شدم. نمیتوانستم آنچه را میدیدم، باور کنم. چطور توانسته بود اینقدر بیصدا از من جلو بزند؟ سلحشوران پارلهآن در سرزمینی شبیه ایرانباستان با اهریمنانی به نبرد برمیخیزند که در قالب انسان، گاه شعبدهباز، گاه جادوگر و بیشتر وقتها مخوف و ترسناکند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 472 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9789643699567 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.