دکتر: دهان باز کردن که درد نداره، الان فقط میخوام نگاه کنم. باید ببینم کجاست؟ کدوم دندونه؟ چه کار باید بکنم. حالا باز کنین.
(خادم دهانش را باز میکند)
خوبه، حالا بذارین ببینم.
(دکتر با دقت نگاه میکند و خادم از درد ناله میکند.)
آها... بله. اینجاست. این کوچولو اینجاست... پیدات کردم... آهان...
خادم: باهاش حرف نزن، نمیخواد باهاش دوست بشی، بکشش بیرون.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 104 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 10 |
تاریخ چاپ | 1403 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 978-964-312-877-7 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.