باران تند شده، با باد. سر کوچه پیاده میشوی و میایستی کنار تاکسی. سر تبریزیهای توی حیاط خانهی پدریات دارند سر به خاکستری آسمان میسایند. پشت پیچ آخر کوچه بیتابی میکنند. گویی تو را به خود میخوانند. تا بروی کنار آن یکی که از دوتای دیگر کوتاهتر و جوانتر است، تکیه بدهی و سیگار دود کنی و با هیچکس کلمهای حرف نزنی و یادت بیاید که پدرت این سه درخت را روز تولد سه تا بچهاش در آن باغچهی بزرگ کاشته. راستی پدرت حالا کجای خانه نشسته؟ اگر خیالت راست از آب درآمده باشد چه؟ آیا با کسی حرف میزند؟ آیا گریه میکند و برای اولین و آخرین بار بیقراریاش را کسی به چشم میبیند؟ آیا زیر عکس مادرت با آن روبان سیاه و براق کج کنارش، مینویسد: «داشتم آرام تا آرام جانی داشتم»؟ اگر این را نوشته باشد و تو این را ببینی چه بلایی سرت میآید و این شعر با آن خط نستعلیق و لرزان پدرت با تو چهها خواهد کرد؟
بیشتر داستانهای این مجموعه از تم واحدی پیروی میکنند و اسم کتاب هم برگرفته از همین مضمون واحد است. فقدان روابط انسانی و خلایی که در رابطهها وجود دارد، در این داستانها تبدیل به مضمون اصلی شدهاند و در عینحال آدمهای داستانهای «نبودن» گوشه چشمی هم به فضای مجازی دارند، در واقع سوءتفاهمهای فضای مجازی و خلایی که روابط مجازی در زندگی ما ایجاد میکنند در سه داستان این مجموعه نمود بیشتری دارند. مجموعه داستان «نبودن» شش داستان دارد با عنوانهای: «داستان خودهای من این غمگساران»، «شرح آویزانی یک تابلو»، «شبدو»، « کشیده متصل»، «دختری در یک موقعیت» و «بیناب».
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 106 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1393 |
موضوع | مجموعه داستان ایرانی |
شابک | 9786009437085 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.