از زمان جنگ تا حالا جنون همین طور در تعقیبم بوده، یک بند به مدت بیست و دو سال. معرکه ست. هزار جور سروصدا و قشقرق و هیاهو را روم امتحان کرده. اما من از خودش هم سریعتر هذیان بافتهم، روش را کم کردهم. روی «خط پایان» هذیان و جنون همیشه ترتیبش را دادهام و برنده من بودهم. بله! مسخرهبازی در میآرم، خودم را به لودگی میزنم، مجبورش میکنم فراموشم کند... رقیب بزرگم موسیقیست، ته گوشم گیر افتاده و رفته رفته خراب شده... مدام باام در میافتد... شب و روز دست و پا میزند و به خودش میپیچد... برای خودم تنهایی یک دسته کامل سه هزار و پانصد و بیست و هفت پرنده کوچک کوچک دارم که یک لحظه هم آرام نمیگیرد... همه ارگهای دنیا منم. همه چیز از من است، گوشت و روح و نفس... فکرها توی کلهام سکندری میرود و کله پا میشود. باایشان خوب تا نمیکنم. کارم ساختن اوپرای سیل و توفان است... بیست و دو سال است که هرشب میخواهد کلکم را بکند... درست سر ساعت دوازده... اما من هم میدانم چطور از خودم دفاع کنم... با دوازده سمفونی کامل طبل و سنج... دو سیلاب بلبل... برای یک آدم عزب بد سرگرمیای نیست... انصافا... زندگی دومم است... به کسی چه...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 724 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 24 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643058265 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.