میپرسد: «تیراژتان چند تاست؟»
میگویم: «چه کار داری؟ هزار و پانصدتا.»
...
میگوید: «فکر میکنی از این به قول تو هزار و پانصد شماره چندتاش واقعاً خونده میشه؟»
میگویم: «نمیدانم. حرفت را بزن!»
میگوید: «حداکثر صدتاش! حالا از این صدتا، فکر میکنی چند نفر ممکنه شعر خالاتیان را بخوانند؟» و خودش جواب میدهد: «ده نفر. حالا از این ده نفر، غیر از خود خالاتیان، چند نفر میدانند املای فلان کلمه چطوریه؟»
میگویم: «دو سه نفر.»
ادامه میدهد: «و از این دو سه نفر آنقدر دقیق میخوانند که متوجه این اشتباه بشوند؟» و خودش جواب میدهد: «حداکثر یک نفر.»
بعد از جایش بلند میشود و رو به من با حالتی نمایشی میگوید: «گور پدر این یه نفر! بابا جان چرا خودت را حرص میدهی؟»
میگویم: «اگر برسم به «گور پدر این یه نفر»، دیگه کار نمیکنم. من طوری کار میکنم که انگار یک میلیون خواننده دارم.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 128 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9789642134670 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.