کرم سفید بیخبر وارد یک انار میشود. مامانانار از آمدن کرم به خاطر امنیت دانهانارهایش میترسد. کرم از مامانانار درخواست میکند که چون شب شده و از تاریکی میترسید، به او اجازه دهد یک شب مهمان آنها باشد. دانهانارها از مامانانار خواهش میکنند بگذارد او بماند و مامانانار اجازهی این کار را میدهد. صبح که میشود...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رحلی |
تعداد صفحه | 32 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 32 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | داستان کودک |
شابک | 9786222740757 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.