<<باری سرش را روی نازبالش گذاشت تابه خواب برود. ولی در زیر ان پلکهای فروبسته، همچنان بیدار بود. و شوهرش هم می دانست که او بیدار است. میدانست که دارد خواب خودرامرور میکند. آن طورکه واقعا خوابدیده بود، نه آنطور که برای او تعریف کرده بود. آری، همسرش چشمان خود رابسته بود. انگار دری رابه روی اوبسته بود ومی خواست بارؤیای خود تنها بماند...>>
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 280 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 7 |
تاریخ چاپ | 1395 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-964-311-456-5 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.