سومبارت در اثر خویش تحت عنوانِ اقتصاد آلمان در قرن نوزدهم (1903)، از تمجید جامعهشناختی پیشرفتی که آن را نابودگر روح بشری میپندارد، اجتناب کرد و در عوض، برای احیای آرمان جامعۀ صنفی قرون وسطاییِ کوشید. این احیاء همانطورکه آرتور میتزمن به اختصار بیان کرده، شاملِ “دلبستگی کامل به رشدِ شخصیّت تولیدکننده، اهداف محدود، و همچنین شکلدهی واحدهای مولّد در مدلِ اجتماع خانواده در آثار وی” میشوند. (1) سومبارت با وامگیری از اصطلاحات تونیس بیان میکند که با گذر اجتماع به جامعه ، و با تقویت دخل و تصرف در جامعۀ آلمان، که ویژگی آنْ بالیدن اندیشههای انتزاعی است، نوعی”بیاعتنایی نسبت به ارزشهای کیفی، و ناتوانی در امتنان نسبت به زندگیِ ملموس، فردی و شخصی” (2) شکل گرفت. نمودِ نمادین این انتزاع، پول است که “تمام ارزشهای کیفی کالاهای مصرفی را کانلمیکن کرد، و تنها در تعیینِ ارزش کمّی تجلی یافت.” (3) پرولتاریا که خود محصول اجتماعی عادیِ سرمایهداری است، عنصریست که عمدۀ آسیبها را در نتیجۀ گذر از منشِ اجتماعی پدرسالارانه به منشِ سوداگرانه متحمّل شد؛ زیرا در این میان “هر اجتماعِ ذینفع، از جمله هر اجتماع کارگری از میان رفت” و “پرداخت کمینه، یگانه پیوندی شد که طرفین قرارداد را بههم متّصل میکرد.”(4) آسایشِ معمول و سنّتیِ مذهبْ نیز به یُمن و برکت سرمایهداری از میان رفت که همین خود موجب تقویت جنبشهای اندیشورانه لیبرال عصر روشنگری شد.
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 216 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | جامعه شناسی |
شابک |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.