نخستین داستان هایش را در مجلات گردون و تکاپو و نگاه نو منتشر کرد. ضرباهنگ تند، وفور حوادث کوچک و بزرگ در فواصل کوتاه، موفقیت در ایجاد حس تعلیق، نقیضه سازی، طنز انتقادی، و سلامت نثر از ویژگی های آثار اوست. در برخی داستان ها نیز به تمثیل و نمادپردازی روی آورده دست به ایجاد فضاهای وهمناک زده است.
کتاب شهسوار بر بارهی باد نوشتهی محمد قاسمزاده ماجرای سرگردانی سلطانی را که با توطئهای از تخت فرود آمده، روایت میکند. این داستان به نثر کلاسیک فارسی و در قالب طنز نگاشته شده است.
نمونه نثز
به نوای دف و طنبور، درویش شروع کرد به پایکوبی. جستوخیزهای آن اندام ناموزون و غول بیابانی، به هرکاری شباهت داشت، الا به رقص. با این حال اسباب مسرت بود. اگر رقص آدمیزاد نبود، به رقص خرس میمانست. همه میخندیدیم، حتی کودکانش. هیچ نمیدانستم زوجهاش دریچه را گشوده و دستافشانی شویش را مینگرد. از سر اتفاق برگشتم و نگاهش کردم. در چشمهای او شرمی آمیخته به تمسخر موج میزد. زن درویش تنها کسی بود که از جستوخیز او هیچ خندهای به لب نداشت. نرم نرم برای سلطان شراب میریختم. تا جایی که به یاد دارم این بار نخست بود که میدیدم سلطان از دست ساقی نرینه پیاله میگیرد. پس از شنودن قصههای شهرزاد نر، اکنون ساقی فحل نیز داشت.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 104 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 10 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786001740688 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.