روزنامه ها و مجله ها پُر شده بود از عکس اکبر. پدیده تازه ای را در کشتی مژده داده بودند.
مجله ای عکس او را در حال سگک کشیدن روی جلد گراور کرده بود و زیر آن نوشته بود: «تختی دیگر»
و تفسیر چند مربی معروف را نقل قول کرده بود:
«عینا مثل شادروان تختی سگک میکشد.»
مجله را نشانش دادم. سرش را زیر انداخت و خجالتزده گفت:
«من سگ در خونۀ تختی هم نمی شم. تختی آقا بود، سالار بود. این ها رو می گن که از من هم على توپی دیگه ای درست کنن. کجای کاری آقا جلال؟ دیگه مثه تختی نمی آد.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 130 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | داستان ایرانی |
شابک |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.