من خیلی چیزها را به تو نگفتم. حتی آن روز که طوفان شد و تو می خواستی به دریا بروی تا موج ها بغلت کنند و روی شانه هایشان بروی. من به تو نگفتم شنا بلد نیستم. نگفتم از دریا می ترسم و تو جلو می رفتی و موج ها تو را بلند می کردند و من می ترسیدم نکند یکی از این موج ها عاشقت شود و تو را برای همیشه با خودش ببرد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 167 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1399 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 8-341-376-600-978 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.