سارا: کشتار بیرحمانهای بود. همهچی تیکه پاره شده بود از بدن آدمیزاد بگیر تا هرچی که اونجا بود. وحشتناک بود. زنها توی اون همه جسد دنبال بچههاشون میگشتن. شروع کردم به عکاسی. یه دفعه از توی اون همه دود و غبار یه زن که تموم تنش خونی بود اومد سمتم. پوستش سیاه شده بود، موهای سرش سوخته بودن؛ بوش رو میفهمیدم. لباسهاش، سوخته بودن و به تنش چسبیده بودن. داد میزد سرم: برو از اینجا، برو. عکس نگیر. هلم میداد . دستش روی لنز بود و دوربینم رو هل میداد...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 107 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1396 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 9789643293208 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.