«روزی که به دنیا اومدی، با یه برقی توی چشمهاش نگاهم کرد که خیلی وقت بود ندیده بودم. بهم گفت: کی میتونه به این دختر کوچولو نگاه کنه و وجود فرشتهها رو باور نداشته باشه؟»
به بیرون پنجره نگاه میکنم؛ به همان خانهی متروکهی روبهروییمان. «اما اون...» برمیگردم به سمت مامانی. «پس چی شد که من رو نخواست؟» «نه دِلسی، نه. ماجرا این نبود. نمیدونی چقدر دوستت داشت. اون... اون مریض بود. و نباید کسی رو برای مریض بودن مقصر دونست.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 262 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9786004627597 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.