گیرم پدر تو داشت بنگاه ز دانش دل پیر برنا بود (ادبیات را که دارید؟!) عرض کنم خدمتتان، پاپاجان من مدیریت یک آژانس حمل بار، به اضافهی ریاست فدراسیون اصناف رانندگان ترانزیت و هفت هشت ده تا هندوانهی دیگر را با یک دستش حمل میکند. اینجوری نگاهش نکنید که ذلیل زن جماعت از هر نوع و دسته و تیره و نژادش است، برای خودش کیاوبیایی دارد. غیر از کانتینرها و هیجدهچرخها و کامیونهایش، سه چهارتایی وولوو اف.هاش. دوازده دارد، ده پانزده تا هم ماموت یخچالی و اگر راستش را بخواهید، وقتی آب میخورد، سیبک گلویش بالا و پایین میرود و من بدجوری عاشق آن اپلش هستم. یک نیروهای ماورای آدمیزادی هم دارد، که به مهرهی مار میگوید «برو واشر!» منظورم از آن نیروهاست که میگویند هرکس داشته باشد، میتواند آنجلینا و جنیفر و زتا و نیکول و بقیه بروبچز را یک جا در هوا پودر کند. مارک مهرهمارش هم Dual Bios است.
ـ از متن کتاب ـ
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 320 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1393 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786002293732 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.