هیتلردر مرسدساش هنگام ترک مونیخ؛ از جنگلهای پهناور گذشت. قصد داشت اول به برونو، زادگاهاش و سپس به لینز، شهر جوانیاش و در نهایت به لئودینگ برود؛ جایی که والدینش آرمیدهاند. در مجموع، سفر خوبی بود. حدود ساعت شانزده، هیتلر از مرز عبور کرده بود. هوا درخشان ولی سرد بود، همراهان او متشکل از بیستوچهار خودرو و بیست کامیونت بودند.همه اینجا هستند: اساس، اسآ، پلیس و تمام لشکر ارتش. آنها با جمعیت ارتباط برقرار میکنند. لحظهای، جلو خانۀ پیشوا میایستند؛ اما وقت را تلف نمیکنند. خیلی دیرشان شده است. دختربچهها خوشهها را تقدیم میکنند,،جمعیت پرچمهای خود را با نشان صلیب اسواستیکا تکان میدهند؛ همهچیز خوب است.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 120 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | بیوگرافی |
شابک | 9789644531224 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.