سیندخت بلند میشود، روبهروی سام میایستد، تور سیاه را از روی صورتش بالا میزند.
سیندخت: من سیندخت مادر رودابهام! (مکث)
همسر مهرابم! (سام با شگفتی نگاه میکند)
کنون آمدم تا هوای تو چیست؟
ز کابل تو را دشمن و دوست کیست؟ (مکث)
اگر ما گنهکار و بدگوهریم
بدین پادشاهی نه اندرخوریم
من اینک به پیش تواَم مستمند (مکث)
بِکُش، گر کُشی، ور ببندی، ببند...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 184 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 978-964-185-565-1 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.