پدرم بنا به مدرک مهمی نشان داده بود که مرا دیوانه فرض نکرده و درباره دختر پرتقالی از خود افسانهای نساخته بوده است. امکان داشت همه چیز را برای من نگفته باشد. اما آنچه گفته بود حقیقت محض بود. اما به یاد نداشتم که حتی یکبار هم در راهروی خانهمان تابلویی از پرتقال یا درخت آن دیده باشم. فقط نقاشیهای متعدد دیگر مامان را دیده بودم که یکی از آنها تابلویی از بوته ها و درختان آلبالوی باغ خودمان بود...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 192 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 22 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643633448 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.