منفرد کم کم لقبی که پدربزرگش برایش انتخاب کرده بود را با تمام وجود پذیرفت. خودش را قانع کرد که بیشتر اوقات در خانه توی تاریکی می نشیند. تا حد امکان بی صدا راه می رفت، از سایه های خنک خانه قدیمی رد می شد و از ترساندن خدمتکارها لذت می برد. با خیال یواشکی وارد اتاق دخترها شدن و فرو کردن دندانش در گردنشان-وقتی که خواب بودند- حسابی کیف می کرد. آن ها هم مثل خودش از یک خیال واهی که معتادش بودند بیدار می شدند تا به زندگی در سایه ها ادامه دهند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 234 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786008812579 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.