هیچ توجه کردهاید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمیخواهد دربارهاش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش میکنید؟ با غیظ گفتم: – تو همیشه این طوری هستی! همینطور بیدلیل یک حرفی میزنی. خانم فرارز چرا باید خودکشی کند؟ یک زن بیوه، ثروتمند و هنوز جوان و کاملاً سالم که میتواند از زندگیاش لذت ببرد! پرت میگویی. – به هیچ وجه. حتماً متوجه شدهای که از شش ماه پیش به این طرف چقدر تغییر کرده بود؟ واقعاً آشفته و مضطرب بود. خودت هم همین حالا گفتی که نمیتوانست بخوابد. با سردی پرسیدم: – تشخیص تو چیست؟ لابد رابطه عشقی نافرجام؟ خواهرم با شور و شوق گفت: – پشیمانی. – پشیمانی؟ – بله، وقتی به تو گفتم که شوهرش را مسموم کرده اصلاً حرف من را باور نکردی…
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 297 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 13 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-964-363-556-5 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.