صدایش با فریاد بلندی اوج گرفت... و فریاد حیوانی وحشتناک دیگری هم از بلا برخاست. از جا بلند شد، برق یک چاقو به چشم خورد... جیغ هولناک در گلو خفهشدهای از جوجه خروس بلند شد... خون به داخل کاسه مسی میریخت. بلا کاسه در دست دواندوان آمد. جیغ میکشید و میگفت: خون... خون... خون! تایرزا یکباره دستکش را از داخل دستگاه بیرون کشید. بلا آن را گرفت داخل خون فرو برد، و به تایرزا برگرداند، و او هم آن را سر جایش گذاشت. صدای بلا دوباره با آن فریاد بلند اوج گرفت... گرداگرد منقل میدوید، سپس نقش زمین شد، منقل پتپتی کرد و خاموش شد...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 292 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 9 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9789643636319 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.