«اگه بخوای بری توی جلسات، باید بدونی قدرت یه روزی تموم میشه. بعضیهاش زود تموم میشه، بعضیهاش دیر. حرفها فرق دارن، من یه چیز میگم تو یه چیز. شاید هردومون اشتباه میکنیم و شاید هم درست میگیم. باید بری بین جمعیت، وقتی میشینی جلوشون اونقدر محکم و قوی باش که فکر نکنن. اگه بذاریی فکر کنن اون وقت فکر میکنن به بادکنک قرمز، به قرمزیش، به بادش، به بعدش. وقتی به قبلش و به بعدش فکر میکنن، شروع میکنن به راه رفتن، شروع میکنن به حرف زدن، میخوان همه چی تغییر کنه، جمع میشن، ما جمعشون رو به هم میزنیم. میشینن زل میزنن به دیوارهای میلهدار، گردنشون رو قائم میکنن و چیزی رو توی ذهنشون قایم میکنن. وقتی کار به اینجا برسه، باید هوای تو بادکنک قرمز عوض بشه، همه شروع میکنن به راه رفتن، قایم میشن. اون رفته که باید جابهجایی انجام بشه.»
ـ از متن کتاب ـ
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 209 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1394 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786007405406 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.