باران در خیابان ناگهان قطع شده بود. مردی دستش را از در ورودی بیرون برد و چیزی به دوستش گفت که هر دو را به خنده انداخت. صدای لوری از زمزمه هم ضعیفتر بود. گفت: «اگه بخوام رُک بگم، بزرگترین تهدید ازدواج شما شوهرتون نیست. حرفهای آدمیه که نمیدونم چطور خطابش کنم، همون مشاوری که شما رو به اینجا کشونده؛ شما و همسرتون رو به اینجا کشونده؛ اون یه تهدیده.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 96 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 8 |
تاریخ چاپ | 1402 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-600-8211-14-3 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.