اوس بهزاد یه ماده سگ زرد داره که خیلی باهوشه. اسمشو گذاشتهم بوسه. چون هر وقت منو میبینه میآد دور و برم تاب میخوره و یه جوری پک و پوزشو بهم میماله که انگار داره ماچم میکنه. اوس بهزاد میخنده و میگه «ماده سگ هرزه که میگن اینه.» میگه «البته ماده سگا همهشون هرزهان.» بعدم برا اینکه حرفشو ثابت کنه شروع میکنه به خاطره تعریف کردن از سگاش. «با همین جفت چشمای خودم دیدم که پونزده تانر گردن کلفت ریخته بودن سر یه ماده. مادههه هم یه بند دوله میداد. معلوم بود خودشم همچین بیمیل نیس.»
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 112 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1396 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786008211693 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.