... شهر ما هر روز آب میرود. گاهی حس میکنم همه در حال ترککردن شهر یا قفلکردن اتاقها و بستن چمدانهایشان هستند. اگر بنا باشد بروم، با خودم چمدانی نخواهم برد و نه حتی بقچهای که اندک هستونیستم را درش بپیچم. بعضی وقتها سرم را میان دستانم میگیرم و به صدای دویدن موشها در شکاف دیوارها گوش میکنم. (از داستان «دوقصهی کاتولیک»)
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | پالتویی |
تعداد صفحه | 260 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786226401043 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.