جا ماندیم... مدتهاست افکار و دلنگرانیهایی را که در روز میتوانستم با کار و مشغلههای دیگر از خودم دور نگه دارم، شبها با بدترین کابوسها به سراغم میآیند. با نفستنگی خودم را از میان اشباح خاطرات و رویاها و حسهای گمشده بیرون میکشم و به سراغ زونکن نوشتهها میروم. آن جلد سیاه که کنار میرود، دهها زبان و لحن و صدا بیرون میزند. در دنیای متن هم هیچچیز آرام نیست، شخصیتها مثل مورچههایی که لابهلایشان آب بستهاند، به هر سو میگریزند؛ مادر هنوز دیوانهوار در جستوجو، پدر از پل عبور کرده و برزین در انتظار است، مادربزرگ به گشت و واگشتهای بیپایانش مشغول است. آیسوف عمو سوار موتور میچرخد و زمین میخورد و میمیرد و دوباره زنده میشود. زبان داستان مثل زبانههای شمع از لابهلای سطرها شعله میکشد و سهم بیشتری طلب میکند. فقط یاس از پسش برمیآید تا با یک فریاد کشیده آرامش کند. غوغایی است در این دنیای پر از کلمه.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 250 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | بهناز علی پور گسکری |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786002294418 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.