اتاق پدربزرگ هم پر از اشیای قدیمی و عتیقه است. دختر یک جعبه برمیدارد که توی آن پر از قوطیکبریت قدیمی است. پدربزرگ میگوید هر کدام از این قوطیکبریتها یک داستان توی دلشان قایم کردهاند و بعد یکییکی آنها را برای دخترک تعریف میکند. چه داستانهای هیجانانگیزی! هرچند گاهی تلخ و غمانگیز هستند! راستیراستی زندگی آدمها پر از خاطرات تلخ و شیرین است!
دخترک هنوز به مدرسه نمیرود، اما او هم دوست دارد یک روز مثل پدربزرگ خاطراتش را بنویسد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | خشتی |
تعداد صفحه | 40 |
نوع جلد | گالینگور |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 5 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9786004623452 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.