چند قورباغه توی برکهای آرام خوب و خوش زندگی میکردند. تا اینکه یک روز، وقتی از خواب بیدار شدند با مهمان شگفتانگیزی روبرو شدند: یک خوک!
خوک، وسط برکهروی سنگی نشست، دهانش را باز کرد و گفت:
«قوررر!»
فکر میکنید یک خوک کوچولو با اینهمه قورباغه چه کار دارد؟
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | خشتی |
تعداد صفحه | 34 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | قصه و شعر کودک |
شابک | 9786004623483 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.