همه چیز از یک تم مشترک شروع شد… زمانى که من و مریم مقدم از بزرگترین دغدغه ذهنىمان سخن گفتیم: «تنهایى و سرگشتگى انسان…» یک تم با لایههاى بسیار، لایههایى چون عشق، مرگ و جاودانگى… از «ویتسک» سخن گفتیم و سرگشتگى انسان در قالبى گروتسک تا «اسب تورین» و رنج و درماندگى بشر در فضایى سمبلیک… آنچه براى ما دغدغه بود روایتى ساده و مینیمال از این بزرگترین واقعیت دردناک بشر بود… واقعیتِ بىپشتوانگى… واقعیت منوچهر… کارمند بازنشستهاى که اینرسى سکون و تکرار، چشمش را بر زندگى بسته است و مهسا که سرگردان و در پى هیچ روزگار مىگذراند و کاوهاى که سوداى رفتن به مریخ را دارد…! روایتى که نگاه ناتورالیستى و گزنده را پس مىزند و سعى مىکند تأثیرگذار باشد بیش از آنکه آزاردهنده… «احتمال باران اسیدى» یک مینیمال شاعرانه است در بستر جامعهاى به بنبست رسیده… جامعهاى که سرب هواى تنفسش را بسته است، جامعهاى که مردمانش همواره در انتظار باران بهسر مىبرند و نمىدانند که این باران اسیدى است…!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 101 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1394 |
موضوع | فیلم نامه |
شابک | 9786003760899 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.