کارمینای فرزند: نمیتونم!
فرناندوی فرزند: چرا٬ میتونی. میتونی... برای اینکه من ازت میخوام٬ ما باید قویتر از پدر و مادرهامون باشیم. اونا گذاشتن تا زندگی شکستشون بده. سی سال این پله رو بالا و پایین رفتن و هر روز بدبختتر و کوچهبازاریتر از روز قبل شدن. اما ما به خودمون اجازه نمیدیم که این محیط سوارمون بشه. نه! برای اینکه از اینجا میریم. به وجود هم تکیه میکنیم. کمکم میکنی تا برسم به جاهای بالاتر٬ کمکم میکنی تا برای همیشه از این خونهٔ لعنتی٬ از این قشقرقهای همیشگی٬ از این بدبختی بیرون بیام. بهم کمک میکنی، نه؟ بگو که میکنی٬ خواهش میکنم. بگو!
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 144 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 5 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 978-964-312-780-0 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.