لشکری از دیوها و اهریمنان قدم به دنیای امروز گذاشتند آخرین دروازه در حال فروپاشی بود که سرانجام سرکردهی دیوان ، ششسر دیو وارد کویر شد. ابتدازوزهای طولانی و بعد نعرهای وحشیانه سر داد، بلندتر از هر زوزه و نعرهای که آدمها تا آنموقع شنیده بودند. هالهی سیاه، نفوذناپذیر عمیقی که کماریکان را میساخت، به تدریج شکل فیزیکی به خود میگرفت و شش موجود مجزا را تشکیل میداد: شش دیو نامیرا به سیاهی شب، با وجودی منجمدکننده و چشمانی سرخ چون خون.بادی سرد و سوزان وزیدن گرفت و طوفانی عظیم از شن و ماسه به پا شد. شش دیو با صدایی بلند در سیاهی شب نعره زدند: ((دروازهها از بین رفته،مرزها درهم شکسته و دنیای امروز متعلق به ماست، برای همیشه از این لحظه به بعد.))
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 240 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9786009871896 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.