سلام من سه تا اسم دارم. نمی دونم از کدومشون بیشتر خوشم میاد. خودم از هر سه شون متنفرم. راستش از همون موقع که تو یه بادکنک داخل رحم مادرم مشغوا شنا بودم از شنیدن این اسمها حرص میخوردم سرم گیج می رفت و دل آشوب میشدم. درست مثل اونایی که توی کشتی حالشون خراب میشه. این بود که همون تو دنبال راه چارهای میگشتم تا یه جوری حالیشون کنم این قدر منو حرص ندن. راه حلی که پیدا کردم لگد زدن اعتراضی بود. به این صورت که...
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 100 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9789643059927 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.