گاه سواره میآمد. گاه پیاده. و آهسته، گام به گام به دنبالش.
گاه در افق بود و در فلق. گاه در پهنای دشت و ستیغ کوه و گاه در گلبرگ گل خیس شبنم. گاه آن قدر دور که محو مینمود و گاه آن قدر نزدیک که گرمای نفسش را روی گونه حس میکرد. میشنید که دم گوشش آهسته میگفت: «من همان شبانم! همان که شنید از دنیا و مردمانش، و سواران در خوابش».
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 672 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1395 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786004360081 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.