هیتی فقط از یک کلمه متنفر است: متشکرم!
وقتی خانوادهی هیتی، همه در آتشسوزی مردند، مردم به او گفتند باید سپاسگزار باشد که زنده مانده است. بعد هم بهش گفتند باید سپاسگزار باشد که توانسته در پرورشگاه جایی پیدا کند. حالا بعد از چند سال که او را با قطار به شهرکی دور افتاده فرستادهاند تا با هنری و همسرش الیزابت زندگی کند باز هم به او میگویند که باید خیلی سپاسگزار باشد! این سپاسگزاری باید تا کجا ادامه پیدا کند؟
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 128 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 4 |
تاریخ چاپ | 1401 |
موضوع | داستان نوجوان |
شابک | 9786003532861 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.