بهش گفتم: نه جانم،...آخه تو چطور همچنین فکری کردی؟ اینجا آسایشگاهه. مادر 6457 گفت: آهان.که این طور. خوب، مگه اینجا به اندازه ی کافی آسایش نداشت که باید میبردنش استراحتگاه؟ گفتم: ای بابا،خانم، موضوع به این سادگیهام که فکر می کنی نیست...بعضی وقت ها آدم باید اول آسایش داشته باشه،بعد استراحت کنه. بعضی وقتهام برعکسه. در هر حالت، چه این حالت چه اون حالت، اول از همه، صلاح و مصلحت خود بیماری بررسی می شه.بعد گفتم:با این حساب،خیالت راحت باشه.اگه پسرت رو از اینجا بردن یه جای دیگه،حتما به صلاح خودش بوده.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 148 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 10 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 9789643418991 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.