یک لحظه دلم خواست گوشم کلمات عربی بشنود و چشمم آب ببیند، رود ببیند. دلم آن روزهای آرام قاهره را خواست. آن دفعه اولین باری بود که فکر کردم بروم جنوب، بروم اهواز، بروم روی پل های زیادش بایستم و کارون را نگاه کنم و گفتگوی آدم های عابر عرب زبانش را گوش کنم. حس و مفهوم خانه در خود خانه.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 104 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1398 |
موضوع | رمان ایرانی |
شابک | 9786004054355 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.