مهندس «لس» که از سفر مریخ بازگشته و دل به آئلیتا دختر مریخی داده است، پهنۀ آسمان را مینگرد و میگوید: «در آنجا هم، در ماورای زمین، در پس مرگ، نمیتوان از خویشتن رهایی یافت. چرا از این زهر که عشق نام دارد چشیدم؟ زیستن بدون برخاستن... مگر نه آنکه جرمهای زنده و بدون احساس همچون بلورهای یخ در فضا میچرخند؟ نه، باید افتاد و شکفت، به عطش عشق بیدار گشت، آب شد، خود را فراموش کرد تا از ماندن به صورت دانهای تنها رهایی یافت. این بیداری ناپایدار برای جدایی، مرگ و ادامۀ پرواز در ابدیت است، بسان همان بلورهای یخ».
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 263 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 2 |
تاریخ چاپ | 1344 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 9786004360432 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.