زندگی نظامی برای یکی از شاهدین یهوه و یهودیهای خشکهمذهب، سرجوخه مکدانلد، خیلی جانفرسا بود. در میان آن حرفهای مبتذل و کفرگوییهای نیمهشبمان صدایش از میان تاریکی میآمد: «با همهتونم! استغفار کنین! چیزی به روز قیامت نمونده! آخر زمون نزدیکه، فقط اونایی که ایمان آورده باشن در امانان.»
«برو درتو بذار!»
«میخواین مسخره کنین، بکنین، ولی به حرفم گوش بدین. وقتی یهوه بهمون نازل بشه، باید در پیشگاهش قضاوت بشین!»
فشار روی مکدانلد زیاد بود و مذهبش هر روز رقیق و رقیقتر میشد. کمکم شروع کرد به عرقخوری و فحاشی. «دارم بهتون میگم؛ روز قیامت همچی میزنن خوارمادر همهتونو…» ایمان این مرد مقدس در یک مکاشفهی شبانه از بیخ خشک شد و افتاد.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 212 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 3 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | تاریخ، زندگینامه |
شابک | 9789644084904 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.