خانم منستی در ساعتهای درازی که جلو پنجره میگذراند، عاطل و باطل نبود. کمی چیز میخواند و تا دلتان بخواهد جوراب میبافت. اما چشمانداز مثل دریا که جزیرهای تنها را احاطه میکند و شــکل میدهد، زندگی او را احاطه کرده و شکل داده بود.
در مواقع نادری که کسی به دیدنش میآمد برایش چشم برداشتن از پنجرهای که در مقابلش داشت شسته میشد، یا بررسی نقطه سبزرنگی در باغچه همسایه که ممکن بود یا ممکن نبود تبدیل به گل سنبل شود، و درعینحال توجه ساختگی به شوخیهای مهمانش در مورد نوهای که نمیشــناخت، دشوار بود.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | جیبی |
تعداد صفحه | 69 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 1 |
تاریخ چاپ | 1397 |
موضوع | رمان خارجی |
شابک | 978-600-253-353-1 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.