رومئو و ژولیت داستان غمانگیز دو دلداده است که در حقیقت لیلی و مجنون مغربزمین محسوب میشوند و به اکثر زبانهای جهان ترجمه شده است. این دو دلداده از دو خاندان هستند که سال ها با یکدیگر سر دشمنی داشته و به کشتار یکدیگر میپرداختهاند و حتی دامنۀ خصومت به خدمتکاران و اطرافیان آنها کشانده میشده. وقتی رومئو و ژولیت دلباخته یکدیگر می شوند سرنوشت تا این حد به آنها یاری می کند که مخفیانه پیوند زناشویی ببندند.
ولی همان سرنوشت ظالم حوادثی را به وجود میآورد که پس از مرگ تصادفی دو نفر از بستگان آن دو خاندان، رومئو تبعید می شود و در این ضمن پدر بیخبر ژولیت وسایل عروسی او را با یکی از نجبا فراهم می کند. ژولیت برای اجتناب از این عمل به راهنمایی یک راهب دارویی می نوشد که به خوابی مرگآسا فرو رود و همه او را مرده تصور کنند تا رومئو از تبعید بازگردد و او را با خود به شهری دیگر ببرد، ولی رومئو با شنیدن خبر مرگ همسر خود به شهر ورونا بازمی گردد و در کنار ژولیت با نوشیدن زهر جان می سپارد و ژولیت هم پس از بیدار شدن و مشاهدۀ نعش محبوب خود با خنجر خودکشی می کند. پس از این واقعه سران دو خاندان که فرزندان خود را در نتیجۀ خصومت از کف داده اند دست از دشمنی برمی دارند و آشتی می کنند.
ما آب حیات می فروشیم.
کتاب وب : خدمات ویژه برای خرید کتاب از جمله خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب به سراسر کشور
قطع کتاب | رقعی |
تعداد صفحه | 224 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
نوبت چاپ | 19 |
تاریخ چاپ | 1400 |
موضوع | نمایشنامه |
شابک | 978-964-445-730-2 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سایت کتاب وب می باشد.